گزیده اشعار استاد هوشنگ ابتهاج با صدای خود استاد و پیانو پرویز اتابکی

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم
قدر مرد - هوشنگ ابتهاج

بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دل ها نگشت سرد
من بر نخیزم از سر راه وفای تو
از هستی ام اگر چه بر انگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد! 
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد 
چندین منال از نفس سرد و روی زرد 
در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت
کی می رسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما ، سایه ! حیف نیست
گرزین میانه آب خورد تیغ هم نبرد
ایمیل محفوظ می ماند.